نوشته شده توسط : ๑۩۞۩๑...ẤŖ@Σ..๑۩۞۩♠๑


در خیابان چهره آرایش مكن

از جوانان سلب آسایش مكن
زلف خود از روسری بیرون مریز
در مسیر چشمها افسون مریز
یاد كن از آتش روز معاد
*************
خواهرم دیگر تو كودك نیستی
فاش تر گویم عروسك نیستی
خواهرم ای دختر ایران زمین
یك نظر عكس شهیدان را ببین
******************
خواهر من این لباس تنك چیست؟
پوشش چسبان رنگارنگ چیست؟
پوشش زهرا مگر این گونه بود؟!
***
خواهرم این قدر طنازی مكن
با اصول شرع لجبازی مكن
در امور خویش سرگردان مشو
نو عروس چشم نامردان نشو



هرکه محرم شد چشم از خیانت باز دار


ای بسا که محرم با یک نقطه مجرم می شود


دلم می خواهد زن باشم!




تقدیم به همه زنان و مردان ، چه روشن ضمیر و آگاه



چه دربند و اسیر افکار سیاه ....


تقدیم به همه ...



چه آنهائی که می دانند ، چه آنهائی که نمی دانند ...



آنهائی که اقرار می کنند و آنانی که انکار .... سین . جیم


من به زنِ وجودم افتخار می کنم


دلم می خواهد زن باشم... یک زن آزاد... یک زن آزاده


من متولد می شوم، رشد می کنم


تصمیم می گیرم و بالا می روم.



من گیاه و حیوان نیستم. جنس دوم هم نیستم.


من یک روح متعالی هستم؛ تبلوری از مقدس ترین ها !


ـ من را با باورهایت تعریف نکن ! بهتر بگویم تحقیر نکن!


ـمن آنطور که خود می پسندم لباس می پوشم


قرمز، زرد، نارنجی ، برای خودم آرایش می کنم گاهی غلیظ


می رقصم- گاه آرام ، گاه تند،


می خندم بلند بلند بی اعتنابه اینکه بگویند جلف است یا هر چیز دیگر...


برای خودم آواز می خوانم حتی اگرصدایم بد باشد و فالش بخوانم،


آهنگ میزنم و شاد ترین آهنگ ها را گوش می دهم،


مسافرت میروم حتی تنهای تنها ...


.حرف می زنم، یاوه می گویم و گاهی شعر،


اشک می ریزم! من عشق می ورزم......ـمن می اندیشم...


من نظرم را ابراز می کنم حتی اگر بی ادبانه باشد و مخالف میل تو،


فریاد می کشم و اگر عصبانی شوم دعوا می کنم...


حتی اگر تمام این ها باآنچه تو از مفهوم یک زن خوب



در ذهن داری مغایر باشد.





زن من یک موجود مقدس است؛


نه از آن ها که تو در گنجه می گذاریشان یا در پستوقایم می کنی


تا مبادا چشم کسی به آن بیفتد.


نه بدنش و نه روحش را نمی فروشد،حتی اگر گران بخرند.


اما هر دو را هر وقت دوست داشته باشد هدیه می دهد؛


به هرکه بخواهد، هر جا




زن من یک موجود آزاد است.


اما به هرزه نمی رود.


نه برای خاطر تو یا حرف دیگری؛


به احترام ارزش و شأن خودش.


با دوستانش، زن و مرد، هر جایی بخواهد می رود،


حتی به جهنم!



زن من یک موجود مستقل است.


نه به دنبال تکیه گاه می گردد که آویزش شود،


نه صندلی که رویش خستگی در کند


و نه نردبان که از آن بالا برود.




زن من به دنبال یک همسفر است،


یک همراه، شانه به شانه.


گاه من تکیه گاه باشم گاه او.


گاه من نردبان باشم ،


گاه او.


مهر بورزد و مهر دریافت کند.





زن من کارگر بی مزد خانه نیست


که تمام وجودش بوی قورمه سبزی بدهد


و دست هایش همیشه بوی پیاز داغ؛


که بزرگترین هنرش گلدوزی کردن و دمکنی دوختن باشد.


روزهابشوید و بساید


و عصرها جوراب ها و زیر پوش های شوهرش را وصله کندـ





زن من این ها نیست که حتی اگر تو به آن بگویی کد بانو!!!!


در خانه ی زن من کسی گرسنه نیست ،


بچه ها بوی جیش نمی دهند،


لباس ها کثیف نیستند و همیشه بوی عطر غذا جریان دارد؛


اگر عشق باشد، اگر زندگی باشد!





زن من یک موجود سنگیِ بی احساس و بی مسئولیت هم نیست؛


ظرافتش، محبتش، هنرش،فداکاریش ، شهوتش و احساسش را آنگونه



که بخواهد خرج می کند؛ برای آنهایی که لایق آن هستند.ـ



زن من تا جایی که بخواهد تحصیل می کند، کارمی کند،


در اجتماع فعال است و برای ارتقاء خویش تلاش می کند.


نه مانع دیگران می شود و نه اجازه می دهد دیگران اورا از حرکت بازدارند.


گاهی برای همراهی سرعتش را کم می کند


اما از حرکت باز نمیایستد.


دستانش پر حرارتند و روحش پر شور؛





من یک زنم ...


نه جنس دوم...


نه یک موجود تابع...


نه یک ضعیفه ...


نه یک تابلوی نقاشی شده،


نه یک عروسک متحرک برای چشم چرانی،


نه یک کارگر بی مزد تمام وقت،


نه یک دستگاه جوجه کشی.





من سعی می کنم آنگونه که می اندیشم باشم ،


بی آنکه دیگری را بیازارم...


فرای تمام تصورات کور،


هنجارهای ناهنجار، تقدسات نامقدس!





باور داشته باش من هم اگر بخواهم می توانم خیانت کنم،


بی تفاوت و بی احساس باشم،


بی ادب و شنیع باشم،


بی مبالات و کثیف باشم.


اگر نبوده ام و نیستم ،


نخواسته ام و نمی خواهم.ـ




آری؛ زن من عشق می خواهد و عشق می ورزد،


احترام می خواهد و احترام می کند.

من به زن وجودم افتخار می کنم،


هر روز و هر لحظه ...


من به تمام زنان آزاده وسربلند دنیا افتخار می کنم


و به تمام مردانی که یک زن را اینگونه می بینند


و تحسین می کنند






آری؛ زن من عشق می خواهد و عشق می ورزد،



احترام می خواهد و احترام می کند


انسانی آنا توسطونن دونیایه گتیرب هامینی سویندورن الله



(آدم را خداوند توسط مادر بدنیا آورد و همه را خدواند شاد نمود )



انسانی دونیادان كوچو ردوب هامینی آغلادیب تاندین آدینان باشلییرام



(و آدم از دنیا كوچ كرد و همه را گریاند با اسم الله شروع می كنم)



قیزدا وفا آخدارانین عاقلی یوخ الاهه قسم



(هر كس در دختر دنبال وفاست عقل ندارد به خدا قسم)



حاضیرم ساق قولومو قیزدان وفا گوروب كسم



(من حاضرم دست راستم را قطع كنم اگر كسی در دختری وفاداری دیده است)



من بینی تجربه ادیم كی قیزی سومیسن



(من این را تجربه كردم كه دختران را نباید دوست داشته باشی)



یا فرشته یا حوری اولا انا اورك ورمیسن



(اگر دختر فرشته و یا حوری و پری باشد بهش دل نبند)



آی جامات من یاشیرام تك دوسلاریم منه دییر سفك



(ای مردم من تنها زندگی می كنم همه دوستانم می گویند من دیوانه هستم)



ای یری گویو یارادان فلك منیم عشقمه خط چك



(ای خدای مهربان كه زمین و آسمان را خلق كردی روی عشق من خط بكش كه نزار عاشق شم)

 



:: موضوعات مرتبط: دخترونه , ,
:: بازدید از این مطلب : 4170
|
امتیاز مطلب : 81
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ๑۩۞۩๑...ẤŖ@Σ..๑۩۞۩♠๑

 

دختر بودن يعني تمام عمر پاي آينه بودن!

دختر بودن يعني پنكك زدن به جاي صورت شستن!

دختر بودن يعني كله قند و لي لي لي لي ...

دختر بودن يعني پس اين چايي چي شد؟؟!

دختر بودن يعني الگوي خياطي وسط مجله هاي درپيت


دختر بودن يعني انتظار خاستگار مايه دار!

دختر بودن يعني چرا خونه اونقد كثيفه ؟؟!

دختر بودن يعني دخترو چه به رانندگي؟

دختر بودن يعني بايد فيلم مورد علاقه تو ول كني پاشي چايي بريزي!

دختر بودن يعني نخواستن و خواسته شدن!

دختر بودن يعني حق هر چيزي رو فقط وقتي داري كه تو عقدنامه نوشته باشه!

دختر بودن يعني شنيدي شوهر سيمين واسه ش يه سرويس طلا خريده 12 ميليون؟

دختر بودن يعني ببخشيد ميشه جزوه تونو ببينم؟!

دختر بودن يعني به به خانوم خوشگل....هزار ماشالااااااا...

دختر بودن يعني برو تو ، دم در واي نستا!

دختر بودن يعني لباست 4 متر و نيم پارچه ببره!

دختر بودن يعني خوب به سلامتي ليسانس هم كه گرفتي ديگه بايد شوهرت بديم!

دختر بودن يعني كجا داري ميري؟!

دختر بودن يعني تو نميخواد بري اونجا ، من خودم ميرم!

دختر بودن يعني كي بود بهت زنگ زد؟! با كي حرف ميزدي؟!

دختر بودن يعني خيلي خودسر شدي!

دختر بودن يعني اجازه گرفتن واسه هرچي ، حتي نفس كشيدن!

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: دخترونه , ,
:: بازدید از این مطلب : 870
|
امتیاز مطلب : 70
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : سه شنبه 10 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ๑۩۞۩๑...ẤŖ@Σ..๑۩۞۩♠๑

بدون اینکه غر بزنید تا اخرش بخونید شاید شما مردها یه روزی انصاف بخرج بدید و به زن ها این حق انتخاب را که چه می خواهند را بدید...

روزی روزگاری پادشاه جوانی به نام آرتور بود که پادشاه سرزمین همسایه اش او را دستگیر و زندانی کرد. پادشاه می توانست آرتور را بکشد اما تحت تاثیر جوانی آرتور و افکار و عقایدش قرار گرفت. از این رو، پادشاه برای آزادی وی شرطی گذاشت که می بایست به سؤال بسیار مشکلی پاسخ دهد. آرتور یک سال زمان داشت تا جواب آن سوال را بیابد، و اگر پس از یکسال موفق به یافتن پاسخ نمی شد، کشته می شد. سؤال این بود: زنان واقعاً چه چیزی میخواهند؟ این سؤالی حتی اکثر مردم اندیشمند و باهوش را نیز سرگشته و حیران می نمود و به نظر می آمد برای آرتور جوان یک پرسش غیرقابل حل باشد. اما از آنجایی که پذیرش این شرط بهتر از مردن بود، وی پیشنهاد پادشاه را برای یافتن جواب سؤال در مدت یک سال پذیرفت. آرتور به سرزمین پادشاهی اش بازگشت و از همه شروع به نظرخواهی کرد:
 
از شاهزاده ها گرفته تا کشیش ها، از مردان خردمند، و حتی از دلقک های دربار... او با همه صحبت کرد، اما هیچ کسی نتوانست پاسخ رضایت بخشی برای این سؤال پیدا کند.  بسیاری از مردم از وی خواستند تا با جادوگر پیری که به نظر می آمد تنها کسی باشد که جواب این سؤال را بداند، مشورت کند. البته احتمال می رفت دستمزد وی بسیار بالا باشد چرا که وی به اخذ حق الزحمه های هنگفت در سراسر آن سرزمین معروف بود. وقتی که آخرین روز سال فرا رسید، آرتور فکر کرد که چاره ای به جز مشورت با پیرزن جادوگر ندارد. پیرزن جادوگر موافقت کرد تا جواب سؤال را بدهد، اما قبل از آن از آرتور خواست تا با دستمزدش موافقت کند پیر زن جادوگر می خواست که با لُرد لنسلوت، نزدیکترین دوست آرتور و نجیب زاده ترین دلاور و سلحشور آن سرزمین ازدواج کند! آرتور از شنیدن این درخواست بسیار وحشت زده شد. پیر زن جادوگر ؛ گوژپشت، وحشتناک و زشت بود و فقط یک دندان داشت، بوی گنداب میداد، صدایش ترسناک و زشت و خیلی چیزهای وحشتناک و غیرقابل تحمل دیگر در او یافت میشد. آرتورهرگز در سراسر زندگی اش با چنین موجود نفرت انگیزی روبرو نشده بود، از اینرو نپذیرفت تا دوستش را برای ازدواج با پیرزن جادوگر تحت فشار گذاشته و اورا مجبور کند چنین هزینه وحشتناکی را تقبل کند. اما دوستش لنسلوت، از این پیشنهاد باخبر شد و با آرتور صحبت کرد. او گفت که هیچ از خودگذشتگی ای قابل مقایسه با نجات جان آرتور نیست. از این رو مراسم ازدواج آنان اعلان شد و پیرزن جادوگر پاسخ سوال را داد. سؤال آرتور این بود: زنان واقعاً چه چیزی می خواهند؟ پاسخ پیرزن جادوگر این بود: " آنها می خواهند تا خود مسئول انتخاب نوع زندگی خودشان باشند" همه مردم آن سرزمین فهمیدند که پاسخ پیرزن جادوگر یک حقیقت واقعی را فاش کرده است و جان آرتور به وی بخشیده خواهد شد، و همینطور هم شد. پادشاه همسایه، آزادی آرتور را به وی هدیه کرد و لنسلوت و پیرزن جادوگر یک جشن باشکوه ازدواج را برگزار کردند ماه عسل نزدیک میشد و لنسلوت خودش را برای یک تجربه وحشتناک آماده می کرد، در روز موعود با دلواپسی فراوان وارد حجله شد. اما، چه چهره ای منتظر او بود؟ زیباترین زنی که به عمر خود دیده بود بر روی تخت منتظرش بود. لنسلوت شگفت زده شد و پرسید چه اتفاقی افتاده است؟ زن زیبا جواب داد: از آنجایی که لرد جوان با وی به عنوان پیرزن جادوگری  با مهربانی رفتار کرده بود، از این به بعد نیمی از شبانه روز می تواند خودش را زیبا کند و نیمی دیگر همان زن وحشتناک و علیل باشد. سپس پیرزن جادوگر از وی پرسید: " کدامیک را ترجیح می دهد؟ زیبا در طی روز و زشت در طی شب، یا برعکس آن...؟" لنسلوت در مخمصه ای که گیر افتاده بود تعمقی کرد. اگر زیبایی وی را در طی روز خواستار میشد آنوقت می توانست به دوستانش و دیگران، همسر زیبایش را نشان دهد، اما در خلوت شب در قصرش همان جادوگر پیر را داشته باشد! یا آنکه در طی روز این جادوگر مخوف و زشت را تحمل کند ولی در شب، زنی زیبا داشته باشد که لحظات فوق العاده و لذت بخشی رابا وی بگذراند... اگر شما یک مرد باشید و این مطلب را بخوانید کدامیک را انتخاب می کنید...
 
انتخاب شما کدامیک خواهد بود؟
 
اگر شما یک زن باشید که این داستان را می خواند، انتظار دارید مرد شما چه انتخابی داشته باشد؟
 
انتخاب خودتان را قبل از آنکه بقیه داستان را بخوانید بنویسید.
 
آنچه لنسلوت انتخاب کرد این بود...:

لنسلوت نجیب زاده و شریف، می دانست که جادوگر قبلاً چه پاسخی به سؤال آرتور داده بود؛ از این رو جواب داد که این حق انتخاب را به خود او می دهد تا خودش در این مورد تصمیم بگیرد. با شنیدن این پاسخ، پیرزن جادوگر اعلام کرد که برای همیشه و در همه اوقات زیبا خواهد ماند، چرا که لنسلوت به این مسئله که آن زن بتواند خود مسئول انتخاب نوع زندگی خودش باشد...
 
احترام گذاشته بود.

 



:: موضوعات مرتبط: دخترونه , ,
:: بازدید از این مطلب : 1335
|
امتیاز مطلب : 70
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : جمعه 6 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ๑۩۞۩๑...ẤŖ@Σ..๑۩۞۩♠๑

 
1- هیچ وقت مجبور نیستی به تعداد موهای سرت و با هزار نذر و نیاز بری خواستگاری. کافیه فقط یه "بله" کوچولو بگی اونم با هزار منت و ناز و کرشمه.

2- به سادگی آب خوردن می تونی چند تا پسر رو تو کوچه به جون هم بندازی تا خون همدیگه رو بریزن. (روشش رو خود خانما بهتر می دونن. پس نیازی به نوشتن نیست)

3- مجبور نیستی صبح به صبح صورتتو اصلاح کنی. البته کرم و رژ و اینجور چیزا مستثنی هست!

4- هیچ وقت از بوی گند زیربغل خودت عقت نمی گیره. (آخه میز توالتت دست کمی از ادکلن فروشی ها نداره)

5- تو پیام های بازرگانی خیلی سریع مارکهای وسایل آرایشی بهداشتی و همینطور مدل های لباس تو ذهنت ثبت میشه.

6- هیچ موجود دیگه ای مثل تو تا این حد ریزبین و بادقت نیست که در یک نگاه، مارک کفش زری خانم یا مدل موهای اقدس خانم رو تشخیص بده.

7- مهارت خوبی تو ایفای هر نقشی داری و جایگاه خنده و گریه رو خوب میدونی.

8- اونقدر زود همه چی رو می گیری که شش سال زودتر از آقایون به تکلیف می رسی.

9- بزرگترین امتیاز رو داری و خیالت از بابت سربازی راحته! یعنی صد سال سیاهم که دانشگاه قبول نشی ککتم نمی گزه.

0- تو اماکن عمومی با خیال راحت می تونی جیغ و داد راه بندازی. چون به هر حال کی وجودشو داره که رو یه دختر صداشو و احیانا خدایی نکرده دستشو بلند کنه؟!

11- در تاریخ جهان به زیرکی و زرنگی معروفی. تا اونجا که تو ترانه ها برات می خونن که: تو بی نظیری.

12- می تونی هزار بار فیلم رومئو و ژولیت رو ببینی و باز هم مثل بار اول گریه کنی.

13- و مهم تر اینکه هیچ وقت از گریه کردنت خجالت نمی کشی.

14- علاوه بر لباس های جورواجور، هم دامن می پوشی و هم شلوار!

15- بهشتم که زیر پای شما و امثال شماست.

16- بیشتر از آقایون عمر می کنی (از لحاظ علمی ثابت شده).

17- فقط تویی که می دونی بوی خاک بارون زده تو شبای پاییزی چه جوریه.

18- از قدیم گفتن: پشت هر مرد موفقی زنی با ذکاوت بوده.

19- هیچ کی نمی دونه دقیقا تو فکرت چی می گذره؟ چون میتونی نقش های متفاوتی رو بازی کنی.

20- چند تا از جنگ های بزرگ تاریخ جهان به خاطر عشق شدید مردها به جنس همنوع تو بوده.

21- این یکی دیگه کاملا مستنده: باهوش ترین انسان دنیا یک زنه!

22- با اینکه ممکنه از جنس دوم بودنت ناراحت باشی ولی یادت بمونه که، زنی سال ها پیش با هوش و ذکاوتش یکی از مردان قدرتمند دنیا رو شکست داد (شکست شرم آور فیلیپ، پادشاه اسپانیا از الیزابت، ملکه انگلستان1533_1603)

23- نماد الهه عشق، زیبایی، جنگ و عقلانیت در یونان باستان به شکل زنه.

24- یادت باشه که خداوند، تمام جهان رو به خاطر برکت وجود یک زن آفرید. (حضرت فاطمه زهرا)

25- با اینکه از مردا ضعیف تری ولی لازم نیست صدتا کلاس کاراته و تکواندو و از این جور چیزا بری... با یه چنگ و گیس کشی حریفتو مغلوب می کنی.

26- هیچوقت جورابات بوی پنیر کپک زده نمی ده.

27- با موهای پا و زیربغلت نمی شه کلاه گیس ساخت. (راستی این یه امتیاز واسه آقایون نیست؟...)

28- می تونی در سکوت و فقط با طرز نگاهت حرف بزنی اگرچه شاید هم هیچ کدوم از آقایون معنیشو متوجه نشن.

29- سال ها پیش دختری 18 ساله فرماندهی ارتش فرانسه رو بر عهده گرفت و اسمش رو در تاریخ جهان بعنوان یک الگوی شجاعت ماندگار کرد. (ژاندارک)

30- درهای کعبه تنها به روی یک زن باز شد.

31- سر ابوالهول مجسمه دانش و خرد به شکل زنه.

32- با قوس کمرت چه کارا که نمی تونی بکنی، هر چی رقص و حرکات نرمشی هست پیدایشش از همینجا بوده!

33- خداوند در وجودت دستگاهی رو تعبیه کرده که هیچ مردی نداره و اگر به خاطر وجود اون نبود نسل بشریت تداوم پیدا نمی کرد. (رحم)

34- به آسمون نگاه کردنت یک آهی از ته دل رو به همراه داره که نشون میده یه رازی بین تو و آسمونهاست.

35- هر موقع اراده کنی عذر موجه زیاد داری.

36- هزار جور مدل خنده، داری که هر کدوم رو یه موقع تحویل بقیه می دی.

37- توانایی صوتیت بالاست. (کدوم مردی بلده جیغ بنفش بکشه؟)

38- خیانت عشقی نمی تونی بکنی! (علم روانشناسی به این نتیجه رسیده که زن ها هرگز نمی تونن دو مرد رو همزمان و به یک شکل و اندازه دوست داشته باشن اما مردها چرا)

39- شاید از طرز کار کامپیوتر یا تکنیک های فوتبال سر در نیاری ولی اگه یه هفته طرف آشپزخونه نری آقایون حتما یه بلایی سرشون می یاد. (توضیح اینکه در چنین مواردی دو حالت وجود داره: اول اینکه آقایون خسیس از گشنگی می میرن و دوم اینکه دست و دلبازاش که غذای حاضری خریدن واسشون خیالی نیست یا ورشکست می شن یا مسموم)

40- دو هفته هم که حموم نری بوی ترشیدگی نمی دی. چون مالک بورس عطر و ادکلن های معروف هستی.

41- هیچ وقت خودتو واسه این فکر که زیر لباس آقایون چه شکلی ممکنه باشه آزار نمی دی.

42- مجبور نیستی واسه اینکه یه نفر به خواهرت چپ نگاه کرده، خون و خونریزی راه بندازی. با یه شیوه ی مخصوص طرف رو می فرستیش تو کما تا کمک برسه!

43- بلدی چه طوری بدون اینکه زور بازویی لازم داشته باشی روی بقیه رو کم کنی. (با زبونت)

44- اگه زشت باشی (که خیلی کم چنین چیزی پیش می یاد) می تونی خودت رو با آرایش خوشگل کنی. اگه قدت کوتاهه می تونی کفش پاشنه دار بپوشی. اگه موهات کم پشته مسئله ای بوجود نمیاد چون شال و روسری چیزی رو بروز نمیده!

45- تو بچگی بخشی از عضو بدنت رو به عنوان یه چیز اضافه نمی بررن. (منظورم چیزی غیر از بند نافه)

46- هر نوع لباسی که بپوشی (حتی لباس مردانه) از وقار و متانتت چیزی کم نمیشه در حالیکه اگه آقایون مثلا دامن بپوشن چقدر بهشون می خندن!

47- در دنیا هرگز به اندازه ای که در حق تو اجحاف شده در حق موجود دیگه ای نشده با این حال امروزه زن ها رو در هر عرصه ای می بینیم: ریاست، سیاست، اقتصاد، علم و حتی ورزش!

48- غم انگیزترین مزیت تو اینه که یه روزی مادر می شی و به یه موجودی مثل فرشته زندگی می بخشی.

49- چراغ هر خونه ای یک زنه، تازه اگه الگوی مصرف هم رو رعایت کنه چی میشه.

50- تکیه کلام آقایونی هستی که میگن زن بلاست، ولی خدا کنه هیچ خونه ای بی بلا نباشه. یعنی این بلا مبارک است!

 



:: موضوعات مرتبط: دخترونه , ,
:: بازدید از این مطلب : 1320
|
امتیاز مطلب : 66
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : جمعه 6 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ๑۩۞۩๑...ẤŖ@Σ..๑۩۞۩♠๑

خانم ها مثل رادیو هستند:

هر چی می خواهند می گویند ولی هر چه بگویی نمی شنوند.

خانم ها مثل شبکه اینترنت هستند:

از هر موضوعی یک فایل اطلاعاتی دارند.

خانم هامثل چسب دوقلو هستند:

اگر دستشان با گوشی تلفن مخلوط شد., دیگر باید سیم را برید

خانم ها مثل موتور گازی هستند:

پر سر و صدا. , کم سرعت , کم طاقت

خانم ها مثل رعد و برق هستند:

اول برق چشمهاشون می رسه. , بعد رعد صداشون

خانم ها مثل لیمو شیرین هستند:

اول شیرین و بعد تلخ می شوند.

خانم ها مثل موبایل هستند:

هر وقت کاری مهم پیش می آید در دسترس نیستند.

خانم ها مثل گچ هستند:

اگر چند دقیقه مدارا کنید آنچنان سخت می شوند که هیچ شکلی نمی گیرند.

خانم ها مثل کنتور برق هستند:

هر از چند سالی یکبار سن آنها صفر می شود.

خانم مثل فلزیاب هستند:

هرگاه از نزدیکی طلافروشی رد می شوند عکس العمل نشان می دهند.
 



:: موضوعات مرتبط: دخترونه , ,
:: بازدید از این مطلب : 1244
|
امتیاز مطلب : 61
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : جمعه 6 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ๑۩۞۩๑...ẤŖ@Σ..๑۩۞۩♠๑


خانمی در زمین گلف مشغول بازی بود. ضربه ای به توپ زد که باعث پرتاب توپ به درون بیشه زار کنار زمین شد. خانم برای پیدا کردن توپ به بیشه زار رفت که ناگهان با صحنه ای روب رو شد.

قورباغه ای در تله ای گرفتار بود. قورباغه حرف می زد! رو به خانم گفت؛ اگر مرا از بند آزاد کنی، سه آرزویت را برآورده می کنم.

خانم ذوق زده شد و سریع قورباغه را آزاد کرد. قورباغه به او گفت؛ نذاشتی شرایط برآورده کردن آرزوها را بگویم. هر آرزویی که برایت برآورده کردم، ۱۰ برابر آنرا برای همسرت برآورده می کنم!

خانم کمی تامل کرد و گفت؛ مشکلی ندارد.

 

آرزوی اول خود را گفت؛ من می خواهم زیباترین زن دنیا شوم.

قورباغه به او گفت؛ اگر زیباترین شوی شوهرت ۱۰ برابر از تو زیباتر می شود و ممکن است چشم زن های دیگر بدنبالش بیافتد و تو او را از دست دهی.

خانم گفت؛ مشکلی ندارد. چون من زیباترینم، کس دیگری در چشم او بجز من نخواهم ماند. پس آرزویش برآورده شد.

بعد گفت که من می خواهم ثروتمند ترین فرد دنیا شوم. قورباغه به او گفت شوهرت ۱۰ برابر ثروتمند تر می شود و ممکن است به زندگی تان لطمه بزند.

خانم گفت؛ نه هر چه من دارم مال اوست و آن وقت او هم مال من است. پس ثروتمند شد.

آرزوی سومش را که گفت قورباغه جا خورد و بدون چون و چرایی برآورده کرد.

خانم گفت؛ می خواهم به یک حمله قلبی خفیف دچار شوم!

نکته اخلاقی: خانم ها خیلی باهوش هستند. پس باهاشون درگیر نشین.
 



:: موضوعات مرتبط: دخترونه , ,
:: بازدید از این مطلب : 1228
|
امتیاز مطلب : 72
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : جمعه 6 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ๑۩۞۩๑...ẤŖ@Σ..๑۩۞۩♠๑

.مدل جنتلمن( از نوع woman): خدا رو شکر بین این همه مدلای عجیب و غریب یه عده از دخترا (که واقعا معدودن) هم هستن که علاوه بر اینکه مد روز وتحصیل کرده هستن خودشونو گم نکردن و فارق ازسرگرمیهای الکی تو زندگی دنبال پیشرفتن.

2.مدل نازنازی:این مدل کارو زندگیشون با دوستا بیرون رفتن و تلفن و چته و تا 50 سالگی تو اتاقشون عروسک نگه میدارن فعالیتهاشونم شامل خریدن هر چیز مد روزو به باد دادن پولای باباجون هست.

3.مدل اجتماعی:این عده بیشتر شامل دخترای فمینیستیه که عاشق شرکت تو فعالیتهای اجتماعین
ولی وسط همون کارها هم تا یکم کار جدی بشه دادشون در میاد که بابا ما خانومیم این قدر کار سخت بهمون ندین!

4.مدل مرد ذلیل:این مدل که در حال انقراضن عاشق شوهر کردن و بشور بسابن
(به علت کمیاب بودن این مدل نتونستم اطلاعات بیشتری در موردشون پیداکنم).

5.مدل مامانم اینا:این مدل دخترای محبوب مادراشونن و همه کاراشونو با نظر مادرشون انجام میدن خیلیاشونو میشه تو گروه خرخونا که تو پایین توضیح دادم هم پیدا کرد.

6.مدل ضد پسر:این مدل همه ی فکر و ذکرشون اینه که یه پسرو ضایع کنن و تا یک سال این اتفاق خجسته رووسه دوست و آشنا تعریف کنن

7.مدل خرخون:این مدل تو زندگی فقط یه کار بلدن اونم درس خوندنه تو بحرشونم که بری میبینی از دیپلم خیاطی بگیر تا گواهینامه زیر دریایی رو گرفتن .ولی پای عمل که برسن هیچی بلد نیسن

8.مدل روشنفکر:این مدل خودشونو عقل کل میدونن و عشق شرکت تو کلاسهای مختلفن از یوگا بگیر تامدیتیشن و ...

9.مدل سرگردون:خانومای عزیزی که این مطلبو خوندین و جزو هیچکدوم نبودین/شما شامل ترکیب هچل هفتی از مدلای بالا هستین که به مدل سرگردون معروف



:: موضوعات مرتبط: دخترونه , ,
:: بازدید از این مطلب : 1203
|
امتیاز مطلب : 59
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ๑۩۞۩๑...ẤŖ@Σ..๑۩۞۩♠๑

پسر:سلام عزیزم خوبی

دختر:سلام ای بد نیستم

پسر:عزیزم چیکار میکردی

دختر:هیچی کاری داشتی

پسر:آره زنگ زدم بگم حاضر شو باهم شام بریم بیرون یه گشتیم بزنیم

دختر:الان، من که نمیتونم بزار واسه بعد

پسر:واسه چی

دختر:خیلی حوصله ندارم الان

پسر:خب حالا پاشو بیا بریم حوصلت میاد

دختر:نه آخه یه جوریم حوصله ندارم اصلا، امروز یوگا نرفتم اعصابم آروم نیست

پسر:باشه پس بمونه واسه بعد

دختر:خب حالا دیگه گفتی میام دیگه

پسر:نه نمیخواد بزار باشه واسه بعد

دختر:نه بیا بریم دیگه الان یه خورده حوصلم اومد

پسر:گفتم که نه ولش کن توام حوصله نداری

دختر:نه آخه اصلا خودم میخواستم بهت زنگ بزنم بگم شب بریم بیرون

پسر:نه بمونه یه شب دیگه خدافظ.
 



:: موضوعات مرتبط: دخترونه , ,
:: بازدید از این مطلب : 1317
|
امتیاز مطلب : 66
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ๑۩۞۩๑...ẤŖ@Σ..๑۩۞۩♠๑

کلاس مخصوص خانم ها(حتما همه بخونن با این شرط که اول مخصوص آقایونشو بخونین)

کلاس ١
چگونه 2.5 متر ماشین رو تو 8 متر جای پارک قرار دهیم؟
برگزارى به صورت مرحله به مرحله همراه با نمايش اسلايد
مدّت: ٤ هفته، دوشنبه‌ها و چهارشنبه‌ها از ساعت ١٩ تا ٢١


کلاس ٢
مسابقه فوتبال یک ورزش است نه فیلم غیر اخلاقی
برگزارى به صورت ميزگرد و بحث آزاد
مدّت: ٢ هفته، شنبه‌ها از ساعت ١٨ تا ٢٠


کلاس ٣
آيا می‌توان با آمادگی قبلی برای رفتن به مراسم عروسی همزمان با آقایان حاضر شد؟
برگزارى به صورت کار عملى و گروهى
مدّت: ٤ هفته، يکشنبه‌ها از ساعت ١٩ تا ٢١


کلاس ٤
نحوه گرفتن صحیح فرمان اتومبیل (بطور ثابت و در حال دور زدن)
برگزارى به صورت نمايش فيلم با توضيحات تکميلى
مدّت: ٣ هفته، پنج‌شنبه‌ها از ساعت ١٤ تا ١٦


کلاس ٥
نحوه تشخیص تاریخ انقضاء مواد خوراکی از روی بسته آنها هنگام خرید
برگزارى به صورت نمايش ويديويى
مدت: ٤ هفته، سه‌شنبه و پنج‌شنبه‌ها از ساعت ١٩ تا ٢١


کلاس ٦
عدم ترس از نازل پمپ بنزین و استفاده از آن
برگزارى به صورت کارگاه آموزشى همراه با گروه‌هاى پشتيبان
مدت: ٤ هفته، چهارشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها از ساعت ١٩ تا ٢١


کلاس ٧
اهمیت دادن به ظاهر و هیکل خود بعد از ازدواج به مانند قبل آن
برگزارى به صورت بحث آزاد
مدّت: ٢ هفته، دوشنبه‌ها از ساعت١٨ تا ٢٠


کلاس ٨
گفتن "عزیزم" به شوهر سلامتى شمارا به خطر نمی‌اندازد
برگزارى به صورت نمايش اسلايد همراه با نوار صوتى
مدّت: سه شب، يک‌شنبه، سه‌شنبه و پنج‌شنبه از ساعت ١٩ تا ٢١


کلاس ٩
چطور می توان با تلفن زیر 30 دقیقه صحبت کرد؟
برگزارى به صورت ميزگرد و بحث آزاد
مدّت: حداقل ٦ ماه، سه‌شنبه‌ها از ١٨ تا ٢٠


کلاس ١٠
آيا از لحاظ ژنتيکى غيرممکن است که هنگامی که خانم های خودمانی با هم تنها هستند حرف های زشت نزنند؟
برگزارى به صورت شبيه‌سازى کامپيوترى
مدّت: ٤ هفته پنج‌شنبه‌ها از ساعت ١٢ تا ١٤


کلاس ١١
تفاوت‌هاى بنيادى بين شوهر و آرنولد شوارتزنگر ، براد پیت و بیل گیتس
برگزارى به صورت آنلاين و نقش بازى کردن
مدّت: نامحدود، سه‌شنبه‌ها از ساعت ١٩ تا ٢٢


کلاس ١٢
رد نشدن از جلوی تلویزیون با جارو به هنگام پخش فینال جام باشگاه های اروپا
برگزارى به صورت تمرينات مديتيشن و روش‌هاى تنفسى
مدّت: ٤ هفته، شنبه‌ها و سه‌شنبه‌ها از ١٧ تا ٢٠




کلاس ١٣
عدم حساسیت به دختران زیبا تر از خود و عدم زشت خطاب کردن آنها و ایراد بستن به آنها
برگزارى به صورت جلسات شوک درمانى
مدّت: سه شب، يک‌شنبه و سه‌شنبه و پنج‌شنبه از ساعت ١٩ تا ٢١

 



:: موضوعات مرتبط: دخترونه , ,
:: بازدید از این مطلب : 1270
|
امتیاز مطلب : 59
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : ๑۩۞۩๑...ẤŖ@Σ..๑۩۞۩♠๑

 

سلام ... گلای من حالتون خوبه؟

 الهی شکر که همتون سلامت و تن درستین

چند روز پیش یکی از دوستام اومد پیشم و دیدم داره گریه می کنه دلیلشو ازش پرسیدم گفت خسته شدم. میدونید چرا؟؟؟؟؟

حرفاشو اینجوری شروع کرد که من بهتون میگم............

یادمه دوره راهنمایی که بودم. معلم پرورشی مدام از دوستی با پسر و فریب های اونا حرف می زد.

آخر خودم گرفتارش شدم و دیدم اونجوری که معلم پرورشی میگه نیستش.

اوایل دوستیام فقط تلفنی بود اما نمیشد باید می دیدمشون .....

این رفتار شد بود واسم یه عادت. هی دوستی و هی بهم زدن رابطه و پیدا کردن دوست جدید.....

اوایل که خیلی احساس بدی داشتم، می گفتم من دارم به پدر و مادرم خیانت می کنم. روم نمی شد برم پیششون، وقتی هم می رفتم از خجالت سرمو پایین مینداختم.

دیگه کم کم واسم عادی شد.چون بهش عادت کرده بودم.

اخلاقم بد شده بود. از درس خوندن افتادم.

بعد که چند وقت گذشت به حرف معلم پرورشی رسیدم دیدم حق با اونه ...

پسرا با شگردهای مختلف میان جلو، یه جوری که خودتم نفهمی.

اون موقع که مدرسه بودم فقط از فریب و ...... حرف میزدن.می گفتن اگه باهاشون بری بیرون فلان میشه.من اینو انکار نمی کنم حق با اوناس..

اما هیشکی بهم نگفت که اگه دلبسته بشی مجبوری واسه اینکه از پیشت نره تن به همه خواسته هاش بدی.

اما وقتی یه دختر با پسر دوس میشه اول خوذشو خوب جلوه میده تا اعتماد دخترو جلب کنه بعد گاماس گاماس ....

چون دختر بهش اعتماد داره هرجا که پسره بگه باهاش میره و.......

یا اینکه الکی وعده و وعید ازدواج میدن که ..............................

مخصوصاً الان که همه از غربی ها یاد گرفتن دیگه کمتر کسایی پیدا می شن که پابند اعتقاداشون باشن...

بیشتر حواستونو جمع کنید، حرف من اینه که با کسی دوست نشین، بدترین کار و بزرگترین اشتباهه.

شکست عشقی خیلی بده، حتی ممکنه تا آخر عمرتون از همه پسرا متنفر بشید. عشق واقعی فقط خداس.

یه چیز دیگه هم اینکه ممکنه شما گیر آدم خوب بیفتد و خیلی هم همدیگرو دوست داشته باشید و هدف جفتتون هم ازدواج باشه . اما یهو کاره دیدی یه شرایطی پیش اومد که یکی از شما جا زد، یا نتونست.همه چیو باید در نظر بگیرید...

یه کم که فک کنید می بینید که دوستی های خیابونی و امثال اینها اصلا به درد نمی خوره، هم هزینه داره هم آخرش افسوس..

ایمانتونو از دست ندین...ایمان نداشته باشین، شیطون به راحتی تو وجودتون رخنه می کنه و گولتون میزنه.

دختر خانومای خوشگلم ساحل قلبتونو بسپارین به خدا، خودش بهترین قایقو براتون می فرسته



:: موضوعات مرتبط: دخترونه , ,
:: بازدید از این مطلب : 1130
|
امتیاز مطلب : 68
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 اسفند 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد