دیدی آخرش منو تنها گذاشت
از زمین قلبمو برنداشتو رفت
دیدی آخرش منو دیونه کرد
واسه رفتن همینو بهونه کرد
دیدی اون وعده ها که رنگی بود
تمومشون فقط واسه قشنگی بود
دیدی اونی که دلمو بهش دادم
رفت و از چشمهای نازش افتادم
دیدی اونی که می گفت مال منی
دم آخر نیمه نگام هم نکرد
دیدی خط زد اسم منو از دفترش
رفت و اسپند تردم دور سرش
دیدی اون نخواست برم به دیدنش
بی خبر گذاشت و رفت سفر
گفت بذار بمونه چشم اون به در
دیدی افتاد اسم من از سر زبون
همشون گفتن به اون نامهربون
دیدی که دعاهات مستجاب نشد
دیدی حداقل نیومد دم پنجره
که بهم خبر بده که می خواد بره
دیدی رفت بدون هیچ سر و صدا
ولی من سپردمش دست خدا
دیدی بی خدافظی روونه شد
دل من وقتی شنید دیونه شد
دیدی قول هاشو گذاشت تو چمدون
که دیگه نمونه از اونا نشون
دیدی با من اینو در میون نذاشت
دیدی آخرش منو تنها گذاشت
یعنی رفته اونجا که آشیونه کنه
یا می خواسته منو امتحان کنه
دیدی حتی اون نگفت می ره کجا
چقدر بد رسمه روزگار ما
دیدی خواستمش ولی منو نخواست
این هم از بازی دنیای ماست
حالا چند روزه که بدون اون
چشم من خیره شده به آسمون
چند روزه که فقط یکی تو شعرش میسوزه
چی کنم که خدا پشیمونش کنه
رفت و دیگه نمیاد به شهر ما
بهتره بسپارمش دست خدا
رفتی و قصه اون روز واسه من مثل یه خواب شد
از تب گرم جدایی آدمک برفی هم آب شد
کاشکی می شد دوباره روبه روت یه جا بشینم
یا که جای پاتو رو برف توی کوچمون ببینم
کاشکی می شد توی دنیا هیشکی نباشه
عمر آدم برفی هامون امروز و فردا نباشه
قول میدم تا آخر عمرم قلبمو نبازم
بعد تو تا آخر عمرم آدمک برفی نساز
اتل متل جدایی عروسکم کجایی
گاو حسن پریشون یه دل داره پر از خون
عشقم که رفت هندستون خونه ام شده قبرستون
یه عشق دیگه بردار یه دنیا غصه بردار
اسمو بذار بچگی تا آخر زندگی
آچینو واچین تموم شد عمر منم حروم شد
اتل متل ستاره عشقم دوستم نداره
نه S نه یک زنگ دلم شده تنگه تنگ
اتل متل آسمون من بدو تو مهربون
تو مثل گل من از گل من زشته زشت تو خوشگل
اتل متل یه خورشید کی از چشات منو چید
این همه دوری از من کی این روزارو می دید
تو نباشی
با سیم ناز مژه هات یه عمره گیتار می زنم
نگاتو کوک نکنی من خودمو دار می زنم
چشات اگه رو پنجره م طرح ستاره نزنن
دست خودم نیس دلمو به درو دیوار می زنم
تو نباشی من مثل اون دخترکی که گمشده
گوشه کوچه می شینم از غم تو زار می زنم
علت تلخ
دیدی آخرش نموندی منو تا جنون کشوندی
دلی که دادم به دستت آخرش زدی شکوندی
آخراش خوب شده بودی تیتر نامه هامو خوندی
اما چون خوندی و رفتی دلمو بیشتر سوزوندی
یار مرا از جدایی غم نبود
در غمش معشوقو عاشق کم نبود
بر سر پیمان خود محکم نبود
سهم من از عشق جز ماتم نبود
با من دیوانه پیمان ساده بست
ساده هم آن عهدو پیمان را شکست
بی خبر پیمان یاری را گسست
این خبر ناگه پشتم را شکست
دلم تنهاترین دلهاس اینجا که از دست رفاقت تیر خورده
دلم با پای زخمی لنگ لنگون تن زخمیشو از کوی تو برده
قدیما مونس و یارش تو بودی ولی حالا دلم تنهاترینه
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارق از جام الستش کرده بود
گفت یا رب از چه خارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
خسته ام زین عشق دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو من نیستم
گفت ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پیدا وپنهانت منم
سالها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
ذهن را درگیر با عشقی خیالی کردو رفت
جمله های واضح دل را سوألی کردو رفت
چون رمیدن های آهو نازکردن های او
چشمو دستان مرا حالی به حالی کردو رفت
چشم چشم دو ابرو نگاه من به هر سو
پس چرا نیستی پیشم نگاه خیس تو کو
گوش گوش دو تا گوش دو دست باز یه آغوش
بیا بگیر قلبمو یادم تورو فراموش
چوب چوب یه گردن جایی نری تو بی من
دق می کنم می میرم اگه دور بشی از من
دست دست دو تا پا یاد تو مونده اینجا
یادت میاد که گفتی بی تو نمیرم هیچ جا
من من یه عاشق همون مجنون سابق
:: موضوعات مرتبط:
غم عشق تو ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1588
|
امتیاز مطلب : 58
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16